امروز عمیقا دلم شکست

نه به خاطر یک مسئله خاص

شاید یک مسئله باعث شد به این قضیه فکر کنم

ولی ماجرا خیلی عمقی تره

عمق ماجرا اینکه یه آدم ساده که لکر میکنه اگه ساده باشه همه دور و برش ساده میشن

ولی وقتی تو ساده ای و بقیه حساب کتابی

حس میکنی خودت به خودت خیانت کردی

فکر میکنی یکی خنجر برداشته فرو کرده تو مغزت

هیچوقت سادگی و بی الایش بودنتونو هر جایی خرج نکنین

من اون دختری بودم که خوش و خرم فکر کردم اگه درست رفتار کنم اگر تو همه مسائل ساده بگیرم بقیه ام به پای من پیش میان

انقدر غرق سادگی شدم که نفهمیدم بقیه که ساده نیستن دختر تو چی کار میکنی با خودت

دلم میخواد یه دختری باشم که هر حرفی بتونم بزنم

خجالت نکشم

نگران نشم طرف مقابل ناراحت میشه یا نه

و حرفی که به نظرم درسته رو بیان کنم

نه با تندی نه کنایه

ولی فقط حرفمو بزنم

این کار ارزوی من 

کاش یه روزی درست شه قبل اینکه مغز منو پر از افکار منفی بکنه🙂